۱۳۸۹ دی ۲, پنجشنبه

وقتی که به خاطر ایرانی بودن، تحقیرت می کنند!!!

زمستون بود که از ایران اومدم. اواسط اسفندماه دوسال قبل. یادم میاد وقتی با دوستای خوبم از در خونه اومدیم بیرون که بریم فرودگاه، با حسرت یک نگاهی به خونه ام کردم که می دونستم هیچ وقت دیگه به اونجا برنمی گردم. وسایل خونه رو جمع نکرده بودم و همه رو گذاشته بودم تا بعد از رفتنم، مامان بیاد و ببره. از در آپارتمان که اومدیم بیرون، باز نگام به تپه کوچیک پشت پنجره افتاد. یک تپه خیلی کوچیک که فقط توش دوتا درخت داشت. به حمید گفتم نموندم تا بهار بشه تا این تپه رو بکاریم که سبز بشه. از سرمای اسفند تهران چندساعته رسیدم به وسط چله تابستون هند. روز دوم شروع کردم به گشتن برای خونه. اینجا سومین خونه ای بود که همون روز دیدم. وقتی وارد سالن شدم، اینقدر از دیدن تراس بزرگ مشرف به یک جنگل ذوق زده شده که بلافاصله اومدم کنار پنجره تا برم توی تراس بدون اینکه توله سگ پشمالویی رو که کنار تراس کز کرده بود ببینم و تازه با صدای زوزه ضعیفش متوجه شدم که پاش رو لگد کردم!!! همین خونه رو اجاره کردم. عید که سلیمان زنگ زده بود، گفت وقتی داشتی می اومدی، می خواستی اون تپه رو بکاری تا سبز بشه ولی حالا یک جنگل داری برای خودت...روزهای خیلی خوبی توی این خونه داشتم...قرارداد رو برای سال بعد هم تمدید کردیم، هرچند گاهی این مجتمع مشکل آب داشت و هفته ای یک روز هم که برق نداریم...ولی تقریبن آروم بود و خوب(جز همسایه نکبت طبقه بالا که آشغالهاش رو می ریخت توی تراس ما!!!! و بی نهایت هم پرسرو صدا بودند)... دوسه ماه قبل هم به جانشین صاحبخونه گفتم که همین جا می مونم. حالا چند روز قبل که اومده بود برای گرفتن اجاره، گفت تو برنامه ات چیه؟ گفتم که قرار بوده که همین جا بمونم. خلاصه این رو گفت که دیگه توی این مجتمع به خارجی ها(البته شما بخونید به ایرانی ها) خونه نمیدن و اینکه مدیریت مجتمع گفته که تا یک ژانویه باید همه خارجی ها از اینجا برن!!!! البته توی مجتمع ما، خونه دادن به دانشجوها و خارجی ها ممنوع بود و این رو توی همه پارکینگ ها نصب کرده بودند ولی هیچ وقت رعایت نمی شد. کلی حرصم گرفته بود از این که در این مدت این همه آدم بی آزاری بودم(حز یکبار که با چندنفر از دوستانم که از ایران اومده بودند، چندنفری سوار آسانسور شدیم و من برای شوخی همه کلیدهای آسانسور رو زدم و آسانسور هنگ کرد مثل خیلی وقت های دیگه و نگهبان بی تربیت گیر داد به هندی که چرا این کار رو کردی؟ من هم گفتم که ما که کاری نکردیم، این همیشه خودش خرابه) و در این یکی دوماه اخیر این همه سروصدای همسایه جدید واحد کناری( که مفصل در موردش می نویسم) رو تحمل کرده بودم و حالا باید به خاطر ایرانی بودنم! از این خونه برم.  
اون شب گریه هم کردم. عصبانی بودم و داد هم زدم. دقیقن این حس رو داشتم که اینجا هم قراره امنیت نداشته باشم، که توی این هند هم قراره به خاطر ایرانی بودنم!!!! تحقیر بشم همون طوری که یک دوره ای توی ایران، مردم افغانی های بیچاره رو تحقیر می کردند و هر قتل و تجاوز و دزدی که رخ می داد، می گفتن کار اقغانی هاست. می دونم که بعضی از بچه های به اصطلاح دانشجوی ایرانی کاری کردند توی این شهر که دیگه تقریبن نگاه منفی به ایرانی ها داره همه گیر میشه و دیگه توی خیلی از مجتمع های خوب این شهر به ایرانی ها خونه نمیدن(فکرش رو بکن، پسرهای عرب می تونن به راحتی هرجا که دلشون خواست خونه بگیرن ولی ما نمی تونیم) ولی قرار نیست مشکل عده معدودی به پای همه نوشته بشه...روز بعدش بد بودم و جانشین صاحبخونه هم یک خونه ای رو بهم نشون داد که از تصور زندگی کردن اونجا حالم بدتر شد... و اون هم همش می گفت که چیکار میشه کرد و اگه باز توی مجتمع بزرگ خونه اجاره کنم ممکنه به خاطر ایرانی بودنم، دچار مشکل بشم...روز بعدش ولی به یک  بنگاه ایرانی رسیدم و یک آقایی که به جای سلام می گفت درود...مرد میانسال متین مودبی بود...چندین مورد خونه سراغ داشت ولی خیلی از اونها همین مشکل رو داشتند که نمی خواستند مستاجر ایرانی باشه...و باز سومین خونه ای رو که دیدم، پسندیدم....یک آپارتمان چهارطبقه با نمای قدیمی که هر طبقه هم چهار یا شاید هم پنج واحد داره...تراس های خونه از اینجا خیلی بزرگتره هرچند مشرف به هیچ جنگلی نیست...حالا قرار شده که با صاحبخونه دیدار داشته باشم!!! با وجودی که از قبل بهش اطمینان دادند که من از این «دخترهای ایرانی اینجوری اینجوری»! نیستم، ولی باز باید امیدوار باشم که مشکلی پیش نیاد و بتونم در چند روز آینده( و حداقل دوهفته قبل از اتمام موعد قرارداد) این خونه رو برای همیشه ترک کنم بدون اینکه یکبار دیگه با دوست فرصت تجدید خاطره در این خونه رو داشته باشیم...
پی نوشت1: اینجا قراردادهای خونه، یازده ماهه! است و نه مثل ایران یکساله.
پی نوشت2: توی این شهر، وقتی که خونه اجاره می کنی مستاجر باید حداقل یک و نیم برابر اجاره رو به بنگاه بپردازه! و جالب اینجاست که این مبلغ رو فقط باید مستاجر بده و از صاحبخونه پولی گرفته نمیشه!!!

۱ نظر: