۱۳۸۹ دی ۴, شنبه

بفرما چای دوم؟!!!!!!!!!!

بیشتر مردم هند، درک درستی از حریم خصوصی ندارند....این رو جدی میگم...مثلن دوستت برای اولین بار وارد خونه ات میشه و اول از همه شروع می کنه به همه جای خونه سرک کشیدن و بلافاصله در بخچال رو باز می کنه، میره توی اتاق خواب و حتی در کمد لباسهات رو هم باز می کنه! یا با یک بار دیدن آدم توی آسانسور مجتمع یا راهروهای کلاس یا هرجایی از این قبیل، سوالهایی می پرسند که توی ایران امکان نداره سوالاتی از این دست از آدم بپرسن...یعنی از این مدلهایی که هنوز چایی نخورده پسرخاله میشن...بعد خب معلومه که چقدر رفتارهاشون آزاردهنده میشه...شاید به همین دلیل هم هست که هیچ دوست هندی ای ندارم که بخوام باهاش رفت و آمد داشته باشم...و این برخوردهاشون مسلمن به محیط های کاری و اداری هم کشیده میشه...
همین دوسه روز قبل رفته بودم یکی از این دفاتر شرکتهای موبایل تا مشکلی رو چک کنم باهاشون. یکی از کارکنان خانمی که پشت میز نشسته، به یکی از تلفن ها اشاره می کنه و میگه باید خودم شماره بگیرم و مستقیم از مرکز بپرسم. طرف پشت خط تا گوشی رو برمی داره به هندی چیزهایی میگه که شاید معنی اش به فارسن این میشه که چه کمکی از دستم برمیاد؟ ازش خواهش می کنم که انگلیسی حرف بزنه....این سوالهایی است که مرد ازم می پرسه بدون کوچکترین تحریفی:
شماره تماس؛ اسم و فامیل؛ ملیت(تا اینجا خب کاملن شوالها طبیعیه و باید پرسیده می شد)؛ شما توی چه کشورتون به چه زبانی صحبت می کنید؛ اینجا چه شغلی داری؟( چون داشتن شغل برای دانشجوها غیرقانونی است توی هند)؛ تاحالا پرینس آف پرشیا رو بازی کردی؛ دانشجوی چه رشته ای هستی؛ توی کشور خودتون امکانات بهتری توی دانشگاه ها وجود نداره؟
عصبانی میشم ولی تقریبن مودبانه به آقای پشت خط میگم که بهتره کار خودش رو انجام بده به جای اینکه در مورد تحصیلاتم و امکانات کشورم اظهار نظر کنه. تلفن رو قطع می کنه! دوباره شماره رو می گیرم. باز هم به محض شنیدن صدام، تلفن قطع میشه. عصبانی به دختری که پشت میز نشسته، میگم که دلیل این سوالات بی ربط رو نمی فهمم و اصلن به اون آقا چه ربطی داره که کشورم چه امکاناتی داره و چرا همونجا نموندم. بدون اینکه زنگ بزنه به مرکز و اعتراض کنه به برخوردی که صورت گرفته، میگه شماره موبایلت رو بگو. شماره ام رو میگم و با کامپیوتر خودش چک می کنه و درکسری از ثانبه میگه که مشکل چیه. یعنی واقعن دلم میخواد یک چیزی بهش بگم ولی دختر اینقدر خونسرد و آروم نشسته و مسلمن اینقدر برخورد اون آقای پشت خط براش عادی بوده که هیچی نمیگم و فقط تشکر می کنم و میام بیرون...

پی نوشت: تاحالا سه چهار نفر از دوستانم گفتند که اینجا نمی تونن نظر بگذارند...خودم هم واقعن نمی دونم مشکل چیه و چطور میشه حلش کرد...به همین دلیل واقعن شرمنده ام از دوستانی که برای گذاشتن کامنت وقت گذاشتند بدون اینکه بتونن کامنت رو بفرستند

پی نوشت2: الان دیگه مشکل حل شد و فکر می کنم اگه کسی بخواد کامنت بگذاره، می تونه
 

۲ نظر:

  1. سلام
    ببنيد. هر كسي كه مي‌خواد نظر بده بايد قسمت «نظر به عنوان» رو هم انتخاب كنه، مگر اين كه شما اين قسمت رو از توي تنظيم‌هاي وب‌نوشتتون برداريد. البته مطمئن نيستم كه چنين امكاني وجود داشته باشه... اگه خواستيد، بفرماييد، من چك مي‌كنم و راهنمايي مي‌كنم.

    پاسخحذف
  2. مرسی از راهنمایی تون...الان گشتم و دیدم یک گزینه ای داره مبنی بر این که همه بتونن نظر بدهند ولی قبلن، من اصلن به این بخش سر نزده بودم...الان دیگه فکر می کنم درست شد...باز هم ممنون

    پاسخحذف